مبانی نظری و پیشینه تحقیق روحانیت و هوش معنوی
مبانی نظری و پیشینه تحقیق روحانیت و هوش معنوی مبانی نظری و پیشینه تحقیق روحانیت و هوش معنویدانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق روحانیت و هوش معنوی مبانینظریوپیشینهتحقیقروحانیتوهوشمعنویمبانینظریپیشینهتحقیقروحانیتمعنوی-------
مبانی نظری و پیشینه تحقیق روحانیت و هوش معنوی
فرمت فایل دانلودی: .zipفرمت فایل اصلی: .docx
تعداد صفحات: 28
حجم فایل: 0
قیمت: 29700 تومان
بخشی از متن:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 28 صفحه
قسمتی از متن word (..docx) :
هوش معنوی
تعریف هوش
توانایی پرداختن به امور انتزاعی:
توانایی حل کردن مسائل:
توانایی یادگیری:
2- 2- 2- مفهوم معنویت
3- 2- 2- تاریخچه هوش معنوی
4- 2- 2- تعاریف هوش معنوی
جدول 1-2 : تعاریف هوش معنوی از نظر دانشمندان
3- 2- ابعاد و مؤلفه های هوش معنوی از دیدگاه دانشمندان
1- 3- 2- ابعاد هوش معنوی از دیدگاه سیسک و آمرام
2-3- 2- ابعاد هوش معنوی از زهر و مارشال
جدول 2-2 : ابعاد هوش معنوی بر اساس دیدگاه زهر و مارشال
3-3 - 2- مؤلفه های هوش معنوی از دیدگاه امونز
4-3- 2- مؤلفه های هوش معنوی از دیدگاه نوبل
5-3- 2- مؤلفه های هوش معنوی از دیدگاه فریدمن و مک دونالد
6-3- 2- مؤلفه های هوش معنوی وگان
7-3- 2- مؤلفه های هوش معنوی از دیدگاه نوبل و گان
8-3- 2- مؤلفه های هوش معنوی از دیدگاه مک مولن
9-3- 2- مؤلفه های هوش معنوی از دیدگاه سیسک
10-3- 2- مؤلفه های هوش معنوی از دیدگاه عبداله زاده و دیگران
4- 2- مدل های هوش معنوی
1-4- 2- مدل زهر و مارشال (2000 )
شکل 1-2: مدل زوهر و مارشال(2000)
2-4- 2- مدل هوشی معنوی از دیدگاه سیندی ویگلزورث ( 2004 / 2008 )
جدول 3-2 : مدل هوش معنوی از دیدگاه سیندی ویگلزورث
3-4- 2- مدل آمرام (2007 )
4-2 مدل کینگ (2008 )
5-2- معنویت و دین در سازمان
نمودار شماره 1-2 چهار نوع جهت گیری به سوی دین و معنویت
6-2- معنویت به مثابه هوش
7-2- هوش معنوی در محیط کار
هوش معنوی در محیط کار لازم است برای:
8-2 هم سویی هوش و تجربه ی معنوی در توانایی حل مسئله
9-2- اندازه گیری هوش معنوی
10-2- کاربرد های هوش معنوی
قسمت دوم : مبانی تجربی و پیشینه تحقیق:
الف: تحقیقات داخلی
ب: تحقیقات خارجی
منابع فارسی
منابع انگلیسی:
هوش معنوی
تعریف هوش
از هوش تعریف واحدی به دست نیامده و صاحب نظران مختلف آن را به گونه های متفاوتی تعریف کرده اند. نمی توان تعریف مشخصی از هوش به دست آورد که مورد توافق همه روانشناسان وابسته به رویکردهای مختلف باشد. با این حال عناصری از هوش وجود دارند که مورد توافق غالب پژوهشگران است. گیج و برلاینر. Gage&Berliner
(1992) این عناصر را در سه دسته تقسیم کرده ا ند؛
توانایی پرداختن به امور انتزاعی: منظور این است که افراد با هوش بیشتر با امور انتزاعی (اندیشه ها، نمادها، روابط، مفاهیم، اصول) سروکار دارند تا امور عینی (ابزارهای مکانیکی، فعالیتهای احساسی).
توانایی حل کردن مسائل:یعنی توانایی پرداختن به موقعیت های جدید، نه فقط دادن پاسخهای از قبل آموخته شده به موقعیت های آشنا.
توانایی یادگیری: به ویژه توانایی یادگیری انتزاعیات، از جمله انتزاعیات موجود در کلمات و سایر نمادها و نیز توانایی استفاده از آنها(به نقل از سیف، 1387).
روانشناسان مختلف تعاریف گوناگونی از هوش ارائه کرده اند و همینطور هوش را به انواع مختلفی تقسیم کرده اند. از جمله اینکه؛ نظریه هوش سه بخشی استرنبرگ یکی از معروف ترین رویکردها درباره هوش است. طبق این نظریه هوش دارای سه چهره است؛ هوش تحلیلی، هوش آفریننده و هوش عملی. منظور از هوش تحلیلی، توانایی انسان در برخورد موثر با مسائل است. هوش آفریننده، تولید اندیشه های نو، پیشنهاد دادن روش های نو، برخورد متفاوت با مسائل و ترکیب اطلاعات به راههای جدید است و هوش عملی، توانایی پرداختن به مسائل و مشکلات زندگی روزانه است. هوارد گاردنر. Howard Gardner
نیز یکی از نظریه پردازان هوش چندگانه، نظریه ای وضع کرده شامل هشت نوع هوش متفاوت به نام های؛ هوش زبانی (کلامی)، هوش موسیقیایی، هوش منطقی – ریاضی، هوش فضایی، هوش بدنی – جنبشی، هوش طبیعت گرایانه، هوش میان فردی و هوش درون فردی. در نظریه گاردنر هوش به صورت توانایی حل مسئله یا ساختن چیزی با ارزش تعریف شده است و افراد از لحاظ هوش های مختلف با هم متفاوتاند(کروکشانک. Cruickshank
، جنکینس. Jenkins
و متکالف. Mercalf
، 2006). وولفولک. Woolfolk
(2005) اشاره کرده است نظریه ی گاردنر تنها به این هشت نوع منحصر نمی شود گاردنر هوش روحانی یا معنوی را نیز مطرح کرده و آن را به عنوان توانایی اندیشیدن درباره پرسش های بزرگ مربوط به معنای زندگی تعریف کرده است.
هم گاردنر و هم استنربرگ معتقدند هوش در فرهنگ های مختلف به صورت های متفاوت ظاهر میشود.در جوامع غربی هوش بیشتر شناختی است و شامل پردازش اطلاعات است. در حالی که در جوامع شرقی مؤلفه های گوناگون عملکرد و تجربه انسان، از جمله شناخت، شهود و هیجان را در یک ارتباط کامل. Integrative relation
(یکپارچه) در بر می گیرد (سیف، 1387). در مجموع، هوش عموماً باعث سازگاری فرد با محیط می شود و روش های مقابله با مسائل و مشکلات را در اختیار او قرار می دهد. توانایی شناخت مسأله، ارائه راه حل پیشنهادی برای مسائل مختلف زندگی و کشف روش های کارآمد حل مسائل از ویژگی های افراد باهوش است(وولفولک،2005).